افسانه غرانیق چه بوده و چقدر صحت دارد؟ گروهی خیالپرداز این آیه را (وما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسولٍ ولانَبِی اِلاّ اِذا تَمَنّی اَلقَی الشَّیطنُ فی اُمنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللهُ ما یُلقِی الشَّیطنُ ثُمَّ یُحکِمُ اللهُ ءایتِهِ واللهُ عَلِیم حَکِیم) دستآویز قرار داده، و پیش از تو نیز هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم، جز اینکه هرگاه چیزی تلاوت میکرد، شیطان در تلاوتش القای شبهه میکرد، پس خدا آنچه شیطان القا میکرد، محو میساخت، سپس آیات خویش را استوار میساخت، و خدا دانای حکیم است (سوره حج، آیه 52). داستان سراپا کذب «غرانیق» را به نفع بتپرستان، اینگونه ردیف کردهاند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چون دید، قریش از او اعراض و دوری کردند، این امر بر او سنگین آمد و در دل آرزو میکرد که ای کاش از جانب خداوند، چیزی نازل میشد که سبب نزدیکی او با مردم میشد، زیرا او حرص داشت که مردم ایمان بیاورند. در پی این امر، روزی در یکی از محافل پرجمعیت قریش نشسته بود که آیات سوره «نجم» نازل شد. پیامبر شروع کرد به خواندن (والنَّجمِ اِذا هَوی ... اَفَرَءَیتُمُ اللتَ والعُزّی ومَنوةَ الثّالِثَةَ الاُخری)[1] که در این هنگام، شیطان بر زبانش این کلمات را جاری ساخت: «تلکَ الغرانیق العلی، منها الشفاعة لترتجی»؛ آنها پرندگان زیبای بلند مقامیاند و از آنها امید شفاعت میرود. چون قریش این کلمات را شنیدند (که از خدایان آنان به خوبی یاد شد)، غرق شادی و سرور شدند و سجده کردند، شبهنگام، جبرئیل نازل شد و گفت چه کردی؟ بر مردم چه خواندی که از جانب خداوند نیامده بود و من برای تو نگفته بودم؟! پیامبر در این وقت به شدّت محزون شد و از خداوند هراسید؛ آنگاه آیه نازل شد که (وما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسول... )[2]؛ یعنی تنها تو نیستی که مورد آسیب شیطان واقع شدی، بلکه هیچ پیامبری قبل از تو نبود، مگر آنکه به چنین رخداد تلخی مبتلا شد. فخر رازی و بسیاری دانشمندان، مفسران، مورخان اهل سنّت و قاطبه دانشوران و مفسران شیعه، این داستان را تکذیب کرده، بیسند دانستهاند و برای آن، تالی فاسدهای فراوانی را برشمردهاند: أ. امکان سهو پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در تلقّی و ابلاغ وحی، زمینهساز امکان اشتباه او در مسایل دیگر است. ب. تهمت بزرگی به سایر پیامبران وارد میآورد که آنان نیز در تلقّی وحی، دچار سهو شدهاند. ج. شیطان توان نفوذ و تصرّف در حیطه وحی را دارد؛ ولی خدا کلام سهوی و القای شیطانی را محو میکند و آیات واقعی خود را حاکم میسازد: (... فَیَنسَخُ اللهُ ما یُلقِی الشَّیطن... ).[3] د. داستان غرانیق در وسط آیات یاد شده، انسجام و نظم و آهنگ آیات سوره «نجم» را که به اتفاق مفسّران یکباره نازل شده است در هم میریزد و موجب ناهماهنگی آنها میشود و تناقض آشکاری را پدید میآورد. از طرفی، سر تا سر قرآن و نیز خصوص سوره نجم، در مقام درهم کوبیدن بت و بتپرستی و نکوهش ازبتهای لات، عزّی و منات است، و از سوی دیگر، آنها را پرندگان زیبا میشمارد تا دل چند مشرک را به دست آورد. ه. داستان غرانیق، به راویان دروغپرداز و غیر موثّق و دغل و شیطان صفت مستند است. اینان در نیافتند که وحی، از هرگونه آسیب، تحریف و نفوذ ابلیس مصون و محفوظ است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در ناحیه دریافت وحی، معصوم است: (و اِنَّکَ لَتُلَقَّی القُرءانَ مِن لَدُن حَکیمٍ عَلیم).[4] در مقام ضبط و نگهداری وحی هم فراموشکار نیست: (سَنُقرِئُکَ فَلا تَنسی)[5] در مقام انشا و ابلاغ نیز پیامبر جز وحی ناب چیزی نمیگوید: (وما یَنطِقُ عَنِ الهَوی اِن هُوَ اِلاّوحی یوحی)[6] و از سر هوس سخن نمیگوید. این سخن به جز وحیای که ایحا میشود نیست. در مقام مأموریت هم از کتمان و بخل مبرّاست: (وما هُوَ عَلَی الغَیبِ بِضَنین)[7]؛ او در امر غیب، بخیل نیست. گفتنی است که افسانه ساختگی غرانیق، هر از چند گاهی، دستآویز دشمنان دین و بشریّت قرار میگیرد و به خیال خام خود میخواهند، ارزشهایی را که پیامبران الهی به ارمغان آوردهاند، دستخوش وسوسه کنند تا پایههای دین را متزلزل سازند و مردم را به مرام «لائیک و اِباحیگری» سوق دهند. نگارش و نشر کتاب موهن «آیات شیطانی» و زنده کردن داستان غرانیق، برخاسته از همین اندیشه است: (فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاء... ).[8] این در حالی است که همه متفکران، دانشوران و خردورزان جهانِ انسانیت، به ساحت مقدّس پیامبران الهی، به ویژه حضرت محمّد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم) و تعالیم آسمانی او، سر میسایند و درباره عظمت و دستآوردهای وحیانی او قلمفرسایی میکنند و هر روز، کرانههایی از دریای باعظمتش را میکاوند و از دریای بیکران دانش خدایی او گوهرهایی تقدیم عالم انسانیت میکنند. [1] ـ برای مطالعه بیشتر رجوع شود کتاب وحی و نبوت در قرآن، ص287 و سیره رسول اکرم در قرآن، ص47. [2] ـ بحار الانوار، ج16، ص399. [3] ـ سوره نجم، آیات 1 ـ 20. [4] ـ سوره حج، آیه 52؛ تفسیر کبیر، ج23، ص50؛ تفسیر نور الثقلین، ج3، ص516 [5] ـ در مقام دریافت اصل وحی، تو آن را از نزد خدای حکیم و علیم تلقّی میکنی، و در نزد خدا جایی برای نفوذ غیر خدا نیست (سوره نمل، آیه 6). [6] ـ ما به زودی آیات خود را بر تو خواهیم خواند تا فراموش نکنی (سوره اعلی، آیه 6). [7] ـ سوره نجم، آیات 3 ـ 4. [8] ـ سوره تکویر، آیه 24