سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاد، کلید اُنس گرفتن است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :0
کل بازدید :32732
تعداد کل یاداشته ها : 50
103/2/30
5:11 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مهدی نعیمی رز[42]
وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ َضِیَاؤُهُمْ فِیهَا الْیَقِینُ وَ دَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ الضَّلَالُ وَ دَلِیلُهُمُ الْعَمَى فَمَا یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا یُعْطَى الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ شبهه را برای این شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد.امّا نور هدایت کننده دوستان خدا، در شبهات یقین است، و راهنمای آنان مسیر هدایت الهی است، امّا دشمنان خدا، دعوت کننده‏شان در شبهات گمراهی است، و راهنمای آنان کوری است. آن کس که از مرگ بترسد نجات نمی‏یابد، و آن کس که زنده ماندن را دوست دارد برای همیشه در دنیا نخواهد ماند. ((خطبه38 نهج البلاغه))

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
* ارتداد در اسلام[1] * بانوان و احکام[1] * توحید وفطرت[1] * زن در اسلام[1] * چراامام علی(ع)از علم غیب استفاده نکرد؟[1] * آیا مادران اهل بیت(ع) مطهره بوده اند؟[1] * چرادربین 124هزارپیامبرو 14معصوم فقط یک زن وجوددارد؟[1] * امام رضا(ع)وشفای مریض...[1] * شبهه تیرپای امام علی(ع)ومسکین...[1] * دلیل سلام کردن به اهل بیت(ع)..؟؟[1] * آیا اهل بیت (ع) نیازی به صلوات ما دارند؟[1] * ناسازگاری استغفارباعصمت اهل بیت(ع)....[1] * یازمندی انسان به راهبر و راهنما...[1] * افسانه غرانیق.....[1] * منحصربودن یا نبودن مقام عصمت در امامان (علیهم السلام)[1] * قدرت شهود خداوند درانبیا و امامان...[1] * ماجرای انسان وخلیفة اللهی[1] * حکومت و دین امری جمع نشدنی؟[1] * دین و حکومت؟؟؟[1] * خدا و مناجات شاعرانه دراشعار سعدی اقبال ملک الشعرا وسهراب[4] * جادوی شیطان وجن زدگی؟؟[2] * اگربگویم ظهورواقع شده چه می گویید!!!!![2] * چگونگی آثارانتظارفرج.....[1] * انتظار فرج..به چه قیمتی؟؟[1] * ویژگی های منتظران واقعی ظهور..؟[1] * معاد جسمانی+خدایی که جسم نیست!![1] آیا با پیشرفت علوم وتکنولوژی بازهم میتوان نیازمند دین بود...؟[1] از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود...؟[1] مهر 92[1] اسفند 92[6]
لوگوی دوستان
 

افسانه غرانیق چه بوده و چقدر صحت دارد؟

گروهی خیال‏پرداز این آیه را (وما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسولٍ ولا‏نَبِی اِلاّ اِذا تَمَنّی اَلقَی الشَّیطنُ فی اُمنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللهُ ما یُلقِی الشَّیطنُ ثُمَّ یُحکِمُ اللهُ ءایتِهِ واللهُ عَلِیم حَکِیم) دست‏آویز قرار داده، و پیش از تو نیز هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم، جز اینکه هرگاه چیزی تلاوت می‏کرد، شیطان در تلاوتش القای شبهه می‏کرد، پس خدا آنچه شیطان القا می‏کرد، محو می‏ساخت، سپس آیات خویش را استوار می‏ساخت، و خدا دانای حکیم است (سوره حج، آیه 52).

داستان سراپا کذب «غرانیق» را به نفع بت‏پرستان، این‏گونه ردیف کرده‏اند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چون دید، قریش از او اعراض و دوری کردند، این امر بر او سنگین آمد و در دل آرزو می‏کرد که ای کاش از جانب خداوند، چیزی نازل می‏شد که سبب نزدیکی او با مردم می‏شد، زیرا او حرص داشت که مردم ایمان بیاورند. در پی این امر، روزی در یکی از محافل پرجمعیت قریش نشسته بود که آیات سوره «نجم» نازل شد. پیامبر شروع کرد به خواندن (والنَّجمِ اِذا هَوی ... اَفَرَءَیتُمُ اللتَ والعُزّی ومَنوةَ الثّالِثَةَ الاُ‏خری)[1] که در این هنگام، شیطان بر زبانش این کلمات را جاری ساخت: «تلکَ الغرانیق العلی، منها الشفاعة لترتجی»؛ آن‏ها پرندگان زیبای بلند مقامی‏اند و از آنها امید شفاعت می‏رود. چون قریش این کلمات را شنیدند (که از خدایان آنان به خوبی یاد شد)، غرق شادی و سرور شدند و سجده کردند، شب‏هنگام، جبرئیل نازل شد و گفت چه کردی؟ بر مردم چه خواندی که از جانب خداوند نیامده بود و من برای تو نگفته بودم؟! پیامبر در این وقت به شدّت محزون شد و از خداوند هراسید؛ آن‏گاه آیه نازل شد که (وما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسول... )[2]؛ یعنی تنها تو نیستی که مورد آسیب شیطان واقع شدی، بلکه هیچ پیامبری قبل از تو نبود، مگر آن‏که به چنین رخداد تلخی مبتلا شد. فخر رازی و بسیاری دانشمندان، مفسران، مورخان اهل سنّت و قاطبه دانشوران و مفسران شیعه، این داستان را تکذیب کرده، بی‏سند دانسته‏اند و برای آن، تالی فاسدهای فراوانی را برشمرده‏اند:

أ. امکان سهو پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در تلقّی و ابلاغ وحی، زمینه‏ساز امکان اشتباه او در مسایل دیگر است.

ب. تهمت بزرگی به سایر پیامبران وارد می‏آورد که آنان نیز در تلقّی وحی، دچار سهو شده‏اند.

ج. شیطان توان نفوذ و تصرّف در حیطه وحی را دارد؛ ولی خدا کلام سهوی و القای شیطانی را محو می‏کند و آیات واقعی خود را حاکم می‏سازد: (... فَیَنسَخُ اللهُ ما یُلقِی الشَّیطن... ).[3]

د. داستان غرانیق در وسط آیات یاد شده، انسجام و نظم و آهنگ آیات سوره «نجم» را که به اتفاق مفسّران یک‏باره نازل شده است در هم می‏ریزد و موجب ناهماهنگی آن‏ها می‏شود و تناقض آشکاری را پدید می‏آورد. از طرفی، سر تا سر قرآن و نیز خصوص سوره نجم، در مقام درهم کوبیدن بت و بت‏پرستی و نکوهش ازبت‏های لات، عزّی و منات است، و از سوی دیگر، آن‏ها را پرندگان زیبا می‏شمارد تا دل چند مشرک را به دست آورد.

ه. داستان غرانیق، به راویان دروغ‏پرداز و غیر موثّق و دغل و شیطان صفت مستند است. اینان در نیافتند که وحی، از هرگونه آسیب، تحریف و نفوذ ابلیس مصون و محفوظ است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در ناحیه دریافت وحی، معصوم است: (و اِنَّکَ لَتُلَقَّی القُرءانَ مِن لَدُن حَکیمٍ عَلیم).[4] در مقام ضبط و نگهداری وحی هم فراموش‏کار نیست: (سَنُقرِئُکَ فَلا تَنسی)[5] در مقام انشا و ابلاغ نیز پیامبر جز وحی ناب چیزی نمی‏گوید: (وما یَنطِقُ عَنِ الهَوی اِن هُوَ اِلاّوحی یوحی)[6] و از سر هوس سخن نمی‏گوید. این سخن به جز وحی‏ای که ایحا می‏شود نیست. در مقام مأموریت هم از کتمان و بخل مبرّاست: (وما هُوَ عَلَی الغَیبِ بِضَنین)[7]؛ او در امر غیب، بخیل نیست. گفتنی است که افسانه ساختگی غرانیق، هر از چند گاهی، دست‏آویز دشمنان دین و بشریّت قرار می‏گیرد و به خیال خام خود می‏خواهند، ارزش‏هایی را که پیامبران الهی به ارمغان آورده‏اند، دست‏خوش وسوسه کنند تا پایه‏های دین را متزلزل سازند و مردم را به مرام «لائیک و اِباحی‏گری» سوق دهند.

نگارش و نشر کتاب موهن «آیات شیطانی» و زنده کردن داستان غرانیق، برخاسته از همین اندیشه است: (فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاء... ).[8] این در حالی است که همه متفکران، دانشوران و خردورزان جهانِ انسانیت، به ساحت مقدّس پیامبران الهی، به ویژه حضرت محمّد بن عبدالله‏(صلی الله علیه و آله و سلم) و تعالیم آسمانی او، سر می‏سایند و درباره عظمت و دست‏آوردهای وحیانی او قلم‏فرسایی می‏کنند و هر روز، کرانه‏هایی از دریای باعظمتش را می‏کاوند و از دریای بی‏کران دانش خدایی او گوهرهایی تقدیم عالم انسانیت می‏کنند.

[1] ـ برای مطالعه بیشتر رجوع شود کتاب وحی و نبوت در قرآن، ص287 و سیره رسول اکرم در قرآن، ص47.

[2] ـ بحار الانوار، ج16، ص399.

[3] ـ سوره نجم، آیات 1 ـ 20.

[4] ـ سوره حج، آیه 52؛ تفسیر کبیر، ج23، ص50؛ تفسیر نور الثقلین، ج3، ص516

[5] ـ در مقام دریافت اصل وحی، تو آن را از نزد خدای حکیم و علیم تلقّی می‏کنی، و در نزد خدا جایی برای نفوذ غیر خدا نیست (سوره نمل، آیه 6).

[6] ـ ما به زودی آیات خود را بر تو خواهیم خواند تا فراموش نکنی (سوره اعلی، آیه 6).

[7] ـ سوره نجم، آیات 3 ـ 4.

[8] ـ سوره تکویر، آیه 24