ملکه عصمت، نه ذاتی است؛ نه انحصاری، بلکه اختیاری است و غیر از پیامبران و پیشوایان دین(علیهمالسلام)، دیگران نیز میتوانند به این ملکه دست یابند، زیرا راه ریاضت ، تلاش و مجاهدتهای نفسانی برای همگان باز است و دستآوردهای آن، عام و برای عموم است: (... اِن تَتَّقوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا... ).[1] خدای متعال همه انسانها را بر اساس فطرت توحیدی خلق کرده است: (فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها)[2] و تشخیص فجور و تقوا را به همگان الهام فرموده است: (فَاَلهَمَها فُجورَها وتَقوها)[3] لیکن برخی انسانها همین فطرت را در میان گل و لای شهوت و غضب دفن میکنند: (وقَد خابَ مَن دَسّها)[4] و راه ضلالت و گمراهی را پیش میگیرند؛ اما برخی دیگر به ندای فطرت پاسخ مثبت داده و به تزکیه نفس میپردازند: (قَد اَفلَحَ مَن زَکّها).[5] خدای متعال نیز براساس قانون کلّی (واِذ تَاَذَّنَ رَبُّکُم لَئِن شَکَرتُم لاَزیدَنَّکُم ولَئِن کَفَرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدید)[6]، به پاسخ مثبت این گروه، اجر مضاعف داده و آن گروه را به حال خود وامیگذارد. این اجر، با میزان صداقت در پاسخگویی به ندای فطرت هماهنگ است؛ بدین معنا که هر کس در پاسخ گفتن صادقتر باشد، اجر بیشتری خواهد یافت تا جایی که اجر برخی به صورت «روحالقدس» بروز میکند. گفتنی است که هر پیامبر و امامی معصوم است؛ ولی هرمعصومی پیامبر و امام نیست، زیرا ملکه عصمت، در حدّ خود، چونان سایر کمالات وجودی، درجات دارد و مقول به تشکیک و شدّت و ضعف است؛ امّا آنچه انحصاری است، مقام نبوّت، رسالت و امامت است: (... اَللهُ اَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه... ). خداوند سِمَتهای کلیدی و پستهای حسّاس نمایندگی از طرف خود را به هر کس، حتی به هر معصوم فعلی نمیدهد. [1] ـ سوره انفال، آیه 29 [2] ـ سوره روم، آیه 30 [3] ـ سوره شمس، آیه 8 [4] ـ سوره شمس، آیه 10 [5] ـ سوره شمس، آیه 9 [6] ـ سوره ابراهیم، آیه 7