خدای سبحان با چشم دیده نمیشود، صوت و آهنگ هم نیست تا با گوش شنیده شود، رایحه هم نیست تا با بینی حس گردد؛ او از مادیات منزّه و مجرّد محض است. انسان تنها از طریق مشاهده دل، میتواند آن وجود مجرد محض را در حد وسعت ذات خود، نه در حد شناخت ذات خداوند بشناسد؛ یعنی حقیقت انسان با حقیقت حضرت حق، به همان اندازهای که محدود با نامحدود رابطه برقرار میکند، پیوند وجودی برقرار میسازد و او را مشاهده میکند. مسئله مهم اینکه هر چه درجه شهودی شاهد قویتر باشد، آن ذات مقدس را قویتر مشاهده میکند. وجود مبارک موسی(علیهالسلام) به اندازه سعه وجودی خود با خدای سبحان مرتبط بود. اهلبیت(علیهمالسلام) در این زمینه به مقام والاتری بار مییابند، زیرا هر پیامبر به اندازه کتاب خود پیام میآورد و درجه وجودی او معادل همان کتاب است و قرآن کریم افزون بر آنکه مصدّق کتابهای گذشته است، مهیمن بر آنها نیز است[سوره مائده آیه48]؛ یعنی بر همه آنها برتری و سیطره دارد. اهلبیت(علیهمالسلام) همتای قرآن هستند و در هیچ درجه از درجات وجودی خود از قرآن عقب نیستند، چون در غیر این صورت افتراق حاصل میشد. در حالی که پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لَنْ یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض».[بحارالانوار ج23] موسی(علیهالسلام) در حد تورات بود و اهلبیت(علیهمالسلام) در حد قرآن، و قرآن بر تورات مهیمن است، پس همتایان قرآن کریم هم بر همتایان کتابهای آسمانی دیگر مهیمن هستند. با این براهین، میتوان دریافت که مقام اهلبیت(علیهمالسلام) از انبیای گذشته برتر و در نتیجه شهود ای شان قویتر و بیشتر است.