سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکو نیست خاموشى آنجا که سخن گفتن باید ، چنانکه نیکو نیست گفتن که نادانسته آید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :19
بازدید دیروز :0
کل بازدید :32735
تعداد کل یاداشته ها : 50
103/2/30
6:15 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
مهدی نعیمی رز[42]
وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللَّهِ َضِیَاؤُهُمْ فِیهَا الْیَقِینُ وَ دَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ الضَّلَالُ وَ دَلِیلُهُمُ الْعَمَى فَمَا یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا یُعْطَى الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ شبهه را برای این شبهه نامیدند که به حق شباهت دارد.امّا نور هدایت کننده دوستان خدا، در شبهات یقین است، و راهنمای آنان مسیر هدایت الهی است، امّا دشمنان خدا، دعوت کننده‏شان در شبهات گمراهی است، و راهنمای آنان کوری است. آن کس که از مرگ بترسد نجات نمی‏یابد، و آن کس که زنده ماندن را دوست دارد برای همیشه در دنیا نخواهد ماند. ((خطبه38 نهج البلاغه))

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
* ارتداد در اسلام[1] * بانوان و احکام[1] * توحید وفطرت[1] * زن در اسلام[1] * چراامام علی(ع)از علم غیب استفاده نکرد؟[1] * آیا مادران اهل بیت(ع) مطهره بوده اند؟[1] * چرادربین 124هزارپیامبرو 14معصوم فقط یک زن وجوددارد؟[1] * امام رضا(ع)وشفای مریض...[1] * شبهه تیرپای امام علی(ع)ومسکین...[1] * دلیل سلام کردن به اهل بیت(ع)..؟؟[1] * آیا اهل بیت (ع) نیازی به صلوات ما دارند؟[1] * ناسازگاری استغفارباعصمت اهل بیت(ع)....[1] * یازمندی انسان به راهبر و راهنما...[1] * افسانه غرانیق.....[1] * منحصربودن یا نبودن مقام عصمت در امامان (علیهم السلام)[1] * قدرت شهود خداوند درانبیا و امامان...[1] * ماجرای انسان وخلیفة اللهی[1] * حکومت و دین امری جمع نشدنی؟[1] * دین و حکومت؟؟؟[1] * خدا و مناجات شاعرانه دراشعار سعدی اقبال ملک الشعرا وسهراب[4] * جادوی شیطان وجن زدگی؟؟[2] * اگربگویم ظهورواقع شده چه می گویید!!!!![2] * چگونگی آثارانتظارفرج.....[1] * انتظار فرج..به چه قیمتی؟؟[1] * ویژگی های منتظران واقعی ظهور..؟[1] * معاد جسمانی+خدایی که جسم نیست!![1] آیا با پیشرفت علوم وتکنولوژی بازهم میتوان نیازمند دین بود...؟[1] از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود...؟[1] مهر 92[1] اسفند 92[6]
لوگوی دوستان
 

دین، امری ثابت است و حکومت، به امور جزئی و متغیّر مربوط است که این دو جمع ناشدنی‏اند. این ناهمگونی چگونه توجیه‏می‏شود؟

دین، برای تأمین سعادت فردی و جمعی انسان است. از سوی دیگر، انسان حقیقتی است که هم با دنیا پیوند دارد و هم با آخرت. چنین موجودی هم در دنیا باید از آسیب محفوظ بماند و هم پس از مرگ و ورود به آخرت از گزند خطر در امان باشد، بلکه باید افزون بر محفوظ ماندن از شرّ، از خیر جاوید بهره‏مند گردد  .

از سوی سوم، انسان فطرتی دارد که میان همه افراد بشر مشترک و ثابت است: (فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفًا فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا‏تَبدیلَ لِخَلقِ الله).[1] در کنار این فطرتِ ثابت، طبیعتی دارد که متغیّر، متنوّع و غیریکسان است: (اِنّی خلِق بَشَرًا مِن طین).[2] طبیعتش به اقلیم‏های زمینی و تاریخ زمانی باز می‏گردد؛ ولی فطرتش که به روح مربوط است، امری فراطبیعی، مجرد، ثابت و غیرمتغیراست.

دین، این اضلاع چهارگانه را به خوبی مدّ نظر دارد؛ یعنی به مسائل مربوط به دنیا، مسائل مربوط به آخرت، احکام و حِکم مربوط به فطرت، و احکام و حِکم مربوط به طبیعت توجّه داشته، وحی را برای مجموعه این‏ها، به صورت کتاب آسمانی متبلور ساخته است. همین وحی الهی، جوامع بشری را به عترت طاهرین(علیهم‌السلام) دعوت کرده است. مجموعه دین، به صورت قرآن و عترت تجلّی کرده است  .

عقل نیز خود منبعی راهگشاست. بخشی از مبادی آن که مستقلات عقلی یا لوازم حجت‏های مأثور است، توسط دلیل نقلی نیز امضا شده است و بخشی از مبادی آن که به عنوان مقدماتِ واجب نقلی، راهنمایی و ارشاد دارد، از سوی دلیل نقلی پذیرفته شده است  .

بنابراین، دین به همه شئون انسان توجّه کرده و از چیزی غفلت نورزیده است و بخش‏های متغیّر انسان، از نظر صاحب دین، دور نمانده است. کار حاکم جامعه اسلامی، معصوم یا غیرمعصوم، آن است که با توجّه به ابعاد چهارگانه‏ای که در دین لحاظ شده است، احکام ثابت و متغیّر را بیان و اجرا کند و در مسائل اعتقادی، سه وظیفه «تبیین»، «تعلیل»، و «دفاع علمی» را انجام دهد؛ یعنی نخست عقاید دینی را به خوبی تشریح کند، سپس برای درستی آن‏ها دلیل و برهان بیاورد، و در نهایت اشکالات وارد بر آن‏ها را دفع کند  .

البتّه، امور جزئی و متغیّر انسان‏ها در هر زمان و هر مکان به‏صورت طبیعی در مشورت با کارشناسان و متخصّصان هر فن، ارزیابی می‏شود و چون هر یک از آن‏ها زیرمجموعه یک کبرای کلّی‏اند، حکم آن موضوعات و مصادیق روشن می‏گردد  .

نمونه‏ای از ثبات حکم و تغیّر مصداق را می‏توان در جریان مناظره علمی امام جواد(علیه‌السلام) با یحیی‏بن اکثم مشاهده کرد که یک مصداق معیّن خارجی، در ظرف زمانی یک روزونیم، ده بار متغیّر شد و ده حکم متنوع را پذیرفت و آن، عبارت بود از فرض خاصی که امام جواد(علیه‌السلام) آن را ارائه فرمود: زنی که در بامداد، بر مردی حرام بود و هنگام برآمدن آفتاب، برای او حلال شد و هنگام نیم‏روز بر او حرام شد و در وقت ظهر(نماز ظهر)، برای او حلال گشت و سپس در عصر، بر او حرام گردید و هنگام مغرب، برای او حلال شد و هنگام برآمدن آفتاب روز بعد، بر او حرام شد و در نیم‏روز همان روز، برای او حلال گردید.[1  ]

این احکام متنوّع که همگی به نحو «قضیّه حقیقیّه» از لوح محفوظ الهی نشأت گرفته و از هر گونه دگرگونی مصون است، هیچ یک در اثر تبدّل مصداق و تحوّل آن، متأثّر و متغیّر نگردید.

بنابراین، وحی ثابت خدا که دوام و کلّیّت دارد، امور متغیّر را تحت شمول خود دارد، بی آن‏که آسیبی از سوی امور جزئی و متغیّر به ثبات و دوام و کلّیّت آن وارد شود؛ چنان‏که ثبات، دوام و کلّیت آن احکامِ جامع، مستلزم جمود، تحجّر، رکود، ارتجاع، انحصار، تنگنا و مانند آن نخواهد شد.

ـ سوره روم،؛ بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است. هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد آیه {1}30

ـ سوره ص،؛ من بر آنم بشری از گل بیافرینم.

 آیه {2}71