آیا عدم قیام امامان(علیهمالسلام) برای تشکیل حکومت، نشانه جدایی دین از سیاست نیست؟ برای مثال امام حسین(علیهالسلام) در وصیتنامه خود، علت قیام را امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرد و امام رضا(علیهالسلام) نیز از پذیرفتن حکومت ولایتعهدی خودداری کرد. امامان دیگر(علیهمالسلام) نیز بر حکومتهای منحرف وقت قیام نکردند و حکومت تشکیل ندادند .
نخست اینکه رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم و امیرمؤمنان(علیهالسلام) خود حکومت تشکیل دادند. امام حسن(علیهالسلام) نیز حکومت تشکیل داد و جنگ کرد تا اینکه صلح را بر او تحمیل کردند. دوم اینکه سید الشهدا(علیهالسلام) در ادامه همان وصیتنامه فرمود: «اگسِیرُ بِسِیرَةِ جَدِّی»[1]؛ یعنی سیره وروش من، همان سیره و روش جد و پدرم است؛ پیامبر در مدینه و علی بن ابیطالب(علیهالسلام) در کوفه و مدینه حکومت تشکیل دادند، من نیز حکومت تشکیل میدهم، چنانکه آنها انجام دادند. آن حضرت در سخنرانی رسمی خویش نیز شرایط امام و رهبر را بیان فرمود که امام کسی است که حاکم به قسط و عدل باشد.[2] بیعت گرفتن مسلم بن عقیل(علیهالسلام) از مردم کوفه نیز برای تشکیل حکومت بود .
امام رضا(علیهالسلام) هم، چون میدانست که جریان ولایتعهدی نیرنگی بیش نیست، آن را به طور رسمی نپذیرفت. درباره دیگر امامان(علیهمالسلام) نیز باید گفت همه این حضرات یا مسموم یا شهید شدند یا در زندان و تحت نظر بودند، زیرا بر ضد حکومت منحرف وقت قیام میکردند، وگرنه کسی به عالمی که فقط حاکمان را نصیحت کند و زاهد گوشهنشین و عالم مسئلهگو باشد کاری ندارد. مرحوم مجلسی در کتاب بحار الانوار روایتی را از امام صادق(علیهالسلام) نقل کرده که آن حضرت طی مسافرتی، به سدیر فرمودند: «اگر من به اندازه این بزغالهها همراه، همفکر و یاور داشتم، قیام میکردم». سدیر میگوید پس از نماز، گوسفندان را شمردم و آنها هفده رأس بودند.[3
[ 1] ـ بحار الانوار، ج44، ص329
ـ فَلَعَمْرِی مَا الْاِمَامُ اِلَّا الْحَاکِمُ بِالْکِتَابِ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِینِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَی ذَلِکَ لِلَّه)؛ بحار الانوار، ج44، ص {2}335.
[3] ـ بحار الانوار، ج47، ص272 ـ 273.